کتاب استاد عشق
خاطرات دکتر محمود حسابی بسیار جالب وخواندنی
قسمتی از کتاب:
پدر دیوان حافظ را گشودند.همان طور که عینک شان را برداشتند بودند،و سرشان را،توی کتاب برده بودند،لبخند بسیار دلنشینی زدند،و گفتند:حافظ هم ما را خوب شناخته است،می گوید:
درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری چشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس
آن چنان در هوای خاک درش می رود آب دیده ام که مپرس
بی تو در کلبه گدایی خویش رنج هایی کشیده ام که مپرس
قسمتی دیگر از کتاب:
دکتر حسابی:«خانم وآقا بودن آسان نیست،سابقه،تربیت ونجابت باید فراهم باشد.ایمان واعتقاد از ارکان خانم وآقا بودن است.اگر خانم وآقایی به این مرتبه برسند،می دانند که چه کار هایی باید انجام دهند و چه کار هایی نباید انجام دهند.یا به قول حافظ آن قدر هست که بانگ جرسی می آید... خانم وآقا هیچ گاه دروغ نمی گویندودر نشست و برخاست وخیلی از مسائل اجتماعی آداب لازم را رعایت می کنند.»
درمورد کتاب:
کتاب استاد عشق نوشته ایرج حسابی فرزند بزرگ دکتر حسابی می باشد.
محتوای کتاب حاوی خاطرات و زندگی نامه دکتر حسابی می باشد که پس از فوت دکتر حسابی فرزندش این کتاب را به تحریر در آورده.
خاطراتی بسیار جالب و تاثیر گذار از سختی های که دکتر حسابی متحمل شده اند ، کتاب به قدری زیبا و جذاب نگاشته شده است که پس از شروع به خواندن نمی توان از ادامه مطالعه آن دست کشید.
این کتاب به چاپ رسیده وبرای مطالعه ی آن به فروشگاه ها و کتابخانه ها مراجعه کنید.