ماجراهای سند باد
شنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۷، ۰۸:۳۰ ق.ظ
در روزگاری در شهری دور پسرکی فقیر به اسم سندباد زندگی می کرد که از راه باربری زندگیش را می گذراند . یک روز که داشت بار سنگینی را به جایی می برد در میان راه خسته شد و روی پلّه جلوی خانه ای نشست . به خانه نگاهی کرد ، خانه بزرگی بود . آهی کشید و گفت : خوش به حال صاحب این خانه ...با دانلود رایگان کتاب قصه کودکانه سندباد ، این داستان را به صورت فایل پی دی اف مشاهده نمایید.
۹۷/۰۸/۲۶